بیوگرافی “عارف لرستانی” به همراه علت فوت
بیوگرافی عارف لرستانی به همراه علت فوت
عارف لرستانی از هنرمندان و بازیگران عرصه تلویزوین و سینمای کشور ما بود. او در طی سال های فعالیت خود توانست کارهای زیادی را بازی کند. عارف لرستانی در زمینه تائتر نیز کارهای فاخری به اجرا دراورده است.
عارف لرستانی متواد 15 بهمن ماه سال 1350 بود. او فعالیت هنری خود را با کار مجموعه جنگ 77 آغاز کرد. عارف لرستانی را در بسیاری از کارهای آقای مهران مدیردی دیده ایم. عارف لرستانی در ابتدای جوانی کشتی گیر بوده و به ورزش علاقه بسیار زیادی داشته است اما با ورود به به حوزه بازیگری این ورزش را کنار گذاشته و به فعالیت هنری خود در تائتر و تلویزوین پرداخته است.
عارف لرستانی اصلیت کرمانشاهی دارد و در این شهر به دنیا امده است او علاقه زیادی به زادگاه خود داشت و به همین دلیل پس از مرگ در زادگاهش به خاک سپرده شد. عارف لرستانی در مصاحبه های خود بارها به این موضوع که کرد زبان است افتخار کرده و عنوان کرده که مردمان کرد بسیار قوی و مقاوم هستند و خدمت بسیار زبادی برای ایران و هموطنانشان انجام داده اند.
همسر عارف لرستانی
همسر عارف لرستانی کارمند سفارت ژاپن است. داستان آشنایی آن ها از این قرار است که روزی عارف لرستانی به همراه تعدادی از دوستان خود قصد سفر به ژاپن را داشته اند. عارف لرستانی داوطلب میشود تا اطلاعات لازم برای سفر را از سفارت و از طریق آشنای خود خانم الهام ناصری بگیرد. پس از تماس و انجام امور لازم برای سفر آشنایی آن ها باهم بیشتر شد در انتها عارف لرستانی از الهام ناصری خاستگاری کرد و آن ها در سال 1391 باهم ازدواج کردند.
عارف لرستانی در مصاحبه های خود پس از ازدواج عنوان کرده است که زندگی بسیار خوبی دارد و از زندگی کنار همسرش بسیار راضی و خشنود است. عارف لرستانی همسرش را فردی دقیق و زرنگ معرفی میکند در حالی خودش را تنبل میدانست. برای عارف لرستانی خانواده در جایگاه اول قرار داشت. در مورد خصوصیات اخلاقی عارف لرستانی باید بگوییم که او فردی خوشبین و منظبت بود و در هر شرایطی سعی در اجرا درست قوانین موجود داشت.
فعالیت هنری عارف لرستانی
عارف لرستانی اولین کار خود را با آقای مهران مدیری در مجموعه جنگ 77 آغاز کرد. او پس از آن درمجموعه های زیادی حضور داشته است که از محبوب ترین آن ها میتوان به مجموعه قهوه تلخ اشاره داشت. از فیلم های او در تلویزیون میتوان به موارد زیر اشاره داشت: در حاشیه، کوچه مروارید، شوخی کردم، ویلای من، قهوه تلخ، مرد دو هزار چهره، خسته دلان، 90 شب، ببخشید شما و جنگ 77. او در فیلم های سینمایی شام عروسی، انتخاب، معادله و مانی وندا نیز حضور داشته است. بیشتر فعالیت عارف لرستانی در مجموعه های طنز بوده و او در این زمینه استعداد بسیار خوبی داشت.
مرگ عارف لرستانی
عارف لرستانی در 26 امین روز فروردین سال 1396 به دلیل ایست قلبی در خواب از دنیا رفت. همسر این هنرمند خانم الهام ناصری آخرین ساعات زندگی عارف لرستانی را این گونه بازگو کرده اند: عارف روزهایی که کار نداشت معمولا تا ظهر می خوابید. صدای نفس های تند عارف را حوالی ظهر شنیدم و رفتم اتاقش. گفت هوا خیلی گرمه و انگار تب دارم. درجه گذاشتم دیدم چیزی نیست. گفت برایم حوله خیس کن و بگذار روی سر و صورتم. بدنش خیلی داغ بود اما تب نداشت. گفت ترش می کنم و معده ام ناراحت هست. بهش شربت دادم. یه کمی حرف زد. یادم نیست در مورد چه چیزی صحبت می کردم. شاید سفری بود که هفته بعد با هم در پیش داشتیم. بعد از تخت بلند شد و اومد جلوی تلویزیون” ناصری در ادامه صحبتهایش به شروع سکسکه لرستانی اشاره می کند که چند ساعتی ادامه داشت و قطع نمی شد:” بعد از ظهر که شد عارف گفت بریم قدم بزنیم. کماکان سکسکه اش ادامه داشت. همان موقع دلیل سکسکه طولانی را سرچ کردم و به نتایج عجیبی رسیدم. یکی از آنها به مسائل عصبی ربط داشت و دیگری درباره بیماری های قلبی بود. به عارف گفتم بریم بیمارستان. قبول نکرد اما بهش گفتم که به چکاپ نیاز داری”
مرحوم لرستانی و همسرش به بیمارستان رفتند وعارف در تریاژ بیمارستان عرفان مورد چکاپ قرار گرفت. قرار شد آمپولی به او بزنند که یکی از عوارضش خواب آور بودن بود. بعد از تزریق آمپول و به فاصله چند دقیقه سکسکه مرحوم لرستانی قطع شد. مرحوم لرستانی نزدیک به یک ساعت و ده دقیقه در بیمارستان بود و ساعت 9٫10 به گفته همسرش، در خانه بودند. او قبل از خواب اصرار داشت که برنامه دورهمی مهران مدیری را ببیند و می گفت دوست دارم کنار خانواده ام باشم. همسر لرستانی در ادامه صحبتهایش با تی وی پلاس به این نکته اشاره کرد که او عادت داشته همیشه زودتر از عارف بخوابد و از آنجایی که آن شب عارف زودتر از او خوابیده بود، او دیر خوابش برد:” تا قبل از خواب صدای خرخر و نفس کشیدن عارف را می شنیدم. بقیه اش را هم بگم؟”
من به خاطر کارم هیچ وقت عادت نداشتم شنبه ها صبح زود از خواب بیدار شوم اما آن روز ساعت 6٫30 انگار کسی تکونم داد و از خواب بیدار شدم. آگاه بودم که روز تعطیلم هست. عین آدم کوکی ها از تخت اومدم پایین و رفتم بالای سر عارف. دیدم چرا همان مدلی است که دیشب او را در تخت گذاشته بودم و اصلا تکان نخورده. نفس نمی کشید. به صورتش زدم و با صدای بلند صداش کردم. تنش را هم تکان دادم و دیدم دستش که روی پتو بود ول شد کنار تخت...